سلامت نیوز: یک فرد مبتلا به اعتیاد بهدلیل برخورد با قطار بهشکل ناخوشایندی فوت شد. این اتفاق که اواخر هفته گذشته حوالی ایستگاه قطار نعمتآباد رخ داد باعث شد که یکبار دیگر توجه بهلزوم وجود مکانهای مشخص برای مصرف مخدر افراد کارتنخوابِ دارای اعتیاد مورد توجه قرار بگیرد. پیشنهادی که بهنظر میرسد بسیاری با آن مخالف هستند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همدلی ،برخی از این مخالفتها به خودِ جامعه برمیگردد چراکه تصور وجود اتاقی برای مصرف در اذهان مردم ممکن است امری ناپسند و حتی تشویقی باشد و هم اینکه برخی مخالفتهای سازمانی وجود دارند که در ادامه بیشتر بهآن پرداخته میشود. با این وجود در شرایطیکه دیوارکشی دور پارکها برای جلوگیری از ورود افراد کارتنخوابِ دارای اعتیاد در دستور کار قرار گرفته، مثلاً اقداماتی که برای پارک شوش واقع در همین محله و تعدادی دیگر از پارکها انجام شده نگرانیهایی ایجاد کرده است.
نگرانی از اینکه افراد دارای اعتیاد که همچنان به هر دلیلی تصمیم به ترک مصرف ندارند کجا و در چه شرایطی باید مخدر مورد نیاز خود را مصرف کنند، ضمن اینکه طبق قوانین این افراد در گرمخانهها، شلترها و موسسههای کاهش آسیب هم اجازه مصرف ندارند. آیا رها شدن آنها در گوشه گوشه شهر اقدام درستی است؟ آیا اینکه برای مصرف بهمکانهای پرخطری مراجعه کنند نتیجه این دیده نشدن و رها شدن کارتنخوابهای دارای اعتیاد نیست؟
شرح واقعه...
درهمینباره روزنامه همدلی، با سپیده علیزاده، روانشناس و مدیرعامل موسسه کاهش آسیب «نور سپید هدایت» بهگفتوگو نشست. این فعال اجتماعی ابتدا در شرح واقعه فوتِ کارتنخواب بر روی ریل راهآهن میگوید: «مراکز دیآیسی اصطلاحاً مراکز گذری و کاهش آسیبی هستند تحت نظارت سازمان بهزیستی و اغلب با مشارکت شهرداریهای مناطق اداره میشوند، معتادانِ بدون سرپناه به این مراکز مراجعه میکنند و آنجا خدمات رایگان دریافت میکنند؛ غذای گرم میگیرند و درکنار آن از مشاورهایی که در این مراکز هستند آموزش میبینند،
آموزشهایی مربوط به بهداشت فردی، تزریق ایمن، راههای انتقال اچآیوی، آشنایی با مراحل و مراکز ترک اعتیاد و غیره، ما هم یک مرکز دیآیسی پشت ایستگاه قطار نعمتآباد برای آقایان داریم، آن منطقه به باغپنبه معروف است، کمی بیابان مانند است، کارتنخوابهای دارای اعتیاد داخل مراکز کاهش آسیب اجازه مصرف ندارند از آنجایی که جا و مکان مناسبی برای مصرف هم ندارد معمولاً بهمکانهایی که خارج از دید مردم است مراجعه میکنند تا اینکه بتوانند مخدر یا محرک خود را مصرف کنند، قطعا چنین مکانهای خارج از دسترس و سخت در دسترسی با خطرات بیشتری همراه هستند.»وی ادامه میدهد:
«اینکه چرا این فرد روی ریل قطار بوده و متوجه نزدیک شدن قطار نشده را نمیدانم، اما احتمالاً برای کسی که تحت تاثیر مواد مخدر است اینکه بتواند با عکسالعمل مناسب خودش را از لحظه عبور قطار دور کند، میسر نبوده و برخورد شدیدی با قطار داشته، فردی که این حادثه برایش اتفاق افتاد از مددجوهای مرکز ما بود، جالب اینکه در لحظه حادثه مصرف کنندههای دیگر هم آنجا بودند، وقتی این فرد بر اثر شدت برخورد نصف شد، بخشی از اندام فوقانیاش که زیر قطار رفت و بخش دیگری از پیکر او مقابل سایر افراد معتادی که آنجا بودند پرت شد، طوریکه آنها واقعاً ترسیده بودند و علاوه بر آمبولانسی که برای حمل پیکر مددجوی تصادف کرده وارد صحنه شد یک آمبولانس هم برای سایر معتادها آمد چراکه واقعاً سنگ کوب شده و ترسیده بودند.»
اتاق امن مصرف
بیخانمانهای دارای اعتیاد از آنجایی که مکان مشخص برای مصرف مخدر یا محرکهای مورد نیاز خود ندارند، یا در پارکهای شهر یا که در مناطق پرخطر مانند حوالی ریل راهآهن اقدام به چنین کاری میکنند. از طرفی قوانین اجازه نمیدهد در موسسههای کاهش آسیب اتاقهایی تحت عنوان «اتاق امن مصرف» برای آنها ابجاد شود، امری که بسیاری از کشورها درباره فعالیتهای کاهش آسیب در حوزه اعتیاد آن را اجرا کرده و بهعقیده متخصصان نتایج مثبت هم گرفتهاند.
حالا وجود چنین حوادثی مانند برخورد شدید یک بیخانمان با قطار یک بار دیگر ضرورت وجود چنین اتاقهایی را نشان میدهد بههر صورت کارتنخوابها اگرچه شرایط زندگی مناسبی ندارند اما از حیث اینکه شهروند ایرانی هستند قوانین حمایتی نباید آنها را فراموش کند.مدیرعامل موسسه نور سپید هدایت با اشاره بههمین مسئله بیان میکند:
«سالهاست افرادی که در زمینه کاهش آسیب فعالیت میکنند فریاد میزنند گروهی از معتادان هستند که به هر دلیلی فعلاً قصد ترک کردن مصرف مواد مخدر ندارند بنابراین باید جایی و مکانی داشته باشند که بتوانند آنجا مصرف خودشان را انجام دهند، اتاقی تحت عنوان «اتاق امن مصرف»، اما وقتی این ایده مطرح میشود گروهی جبهه میگیرند که بهجای درست کردن کمپهای ترک اعتیاد دنبال ایجاد کردن فضایی برای مصرف معتادان هستید، درحالیکه ما منظورمان تداوم اعتیاد آنها نیست، اتفاقاً بهتر است که بتوانند ترک کنند، اما اگر میتوانستند قبلتر چنین کاری را انجام داده بودند، ایده درست این است که برای فرد معتادی که به هر دلیلی الان بهمرحله تصمیم برای ترک کردن نرسیده است حداقل بتوانیم آن فرد را زنده و سالم نگه داریم تا اینکه در آینده فرصت و شانس ترک اعتیاد برایش ایجاد شود.»این روانشناس در توضیح اتاق امن مصرف عنوان میکند:
«اتاق امن مصرف اتاقیست که در آن یک پرستار یا بهیار آموزش دیده حضور دارد تا اینکه روی این افراد نظارت کنند، به آنها آموزش دهند و مصرف کنندهها خدمات کاهش آسیب دریافت کنند. اما امروز افراد دارای اعتیاد در مددسراها، شلترها اجازه مصرف ندارند، درنتیجه برای مصرف مواد به بیرون از مراکز و داخل پارکها و خیابانها میروند و برای استراحت و دریافت غذا وارد مراکز میشوند، واقعاً این چه کار عبثی است که این افراد بیرون از مرکز در پارکها مصرف کنند، در مقابل نگاه مردم تزریق کنند و مواد بکشند تا قبح آن ریخته شود بعد برای دریافت غذا و محل استراحت وارد مراکز شوند، راه بهتری هم برای حل معضل مصرف معتادین بیخانمان وجود دارد.»
آسیبهای ترک اجباری اعتیاد
با وجود همه این مسائل یکی از اقداماتی که در سالهای گذشته برای افراد مبتلا به اعتیاد انجام شده احداث مراکزی تحت عنوان ماده16 است. مراکزی که اصطلاحاً با جمعآوری معتادان متجاهر سعی بر ترک دادن آنها از مصرف مواد مخدر دارند. اما کارشناسان معتقدند علیرغم صرف هزینههای زیاد اقدامات این قبیل مراکز تنها معطوف به قطع مصرف است که بهصورت مقطعی معتادان مصرف مخدر را کنار میگذارند.
علیزاده درخصوص مراکز ماده 16 میگوید: «متاسفانه این روزها درمانهای اجباری ترک اعتیاد معروف به ماده 16 زیاد شد است، شش ماه بعد که این افراد از این مراکز خارج شوند از آنجایی که هنوز سایر مشکلاتشان حل نشده مجدد به مصرف مواد برمیگردند، کسی هم که شش ماه هیچ مصرفی نداشته در مواجهه با مشکلات و همچنین ولع مصرف، مجدد به روزهای گذشته خودش برمیگردد و دوباره مصرف کننده میشود، بههمان پاتوقی برمیگردد که قبلاً آنجا بود چراکه محیط مناسبی برای زندگی پیدا نکرده است، بنابراین همه این میلیاردها پولی که برای درمان اجباری هزینه شده بهفنا میرود، چراکه درمان اجباری یک درمان کاهش آسیبی نیست،
بهآدمها حق انتخاب نمیدهد و به حل سایر مشکلات فرد دارای اعتیاد نمیپردازد، برعکس همه تمرکز آن بر روی قطع مصرف است، فرد دارای اعتیاد قطعاً مشکلات روانی، خانوادگی و اجتماعی داشته که او را به سمت مصرف سوق دادهاند بنابراین درکنار قطع مصرف، سایر مشکلاتش هم باید مد نظر قرار بگیرد.»
قطعاً پافشاری بر روی برنامههایی که در اهداف اصیل خود شکست خوردهاند باید دلایل قانع کنندهای حداقل برای مجریان آن داشته باشد. مدیرعامل موسسه کاهش آسیب «نور سپید هدایت» دراینباره بیان میکند: «دلیل مقاومت در برابر ایجاد اتاقهای امن مصرف، ناآگاهی مردم و عدم مطالبهشان از دولت و تصمیمگیرندگان است و همچنین این است که مافیای درمانهای اجباری چنین اجازهای نمیدهند،
پولهای زیادی در این کمپها بابت نگهداری و ترک دادن افراد دارای اعتیادی که تمایل به ترک ندارند گردش دارد طوریکه در برابر درمانهای کاهش آسیبی مقاومت میکنند تا درمانهای اجباری همچنان ادامه داشته باشد، اما در این میان کسانی که نابود میشوند همین کارتنخوابهای دارای اعتیاد هستند، اگر قرار بود این درمانهای اجباری جواب دهد با گذشت بیش از ده سال از اجرای آن، باید تا امروز جواب میداد، درصورتی که برعکس امروزه تعداد کارتنخوابهای دارای اعتیاد درحال بیشتر شدن، کم سن شدن و زنانه شدن است، بنابراین قطعاً برنامهها ناموفق بوده و چرخهای که تا حالا ادامه داشته سبب کاهش بروز و شیوع اعتیاد نشده است.»
حق کیفیت زندگی برای معتادان کارتنخواب
اینکه عدهای از افراد جامعه بهدلیل اعتیاد و بیخانمان بودن حق داشتن کیفیت زندگی ندارند گزاره درستی نیست. لذا ایجاد فرصت برای اینکه آنها به زندگی برگردند اقدامی است که سپیده علیزاده درباره آن به همدلی میگوید: «باید به گزینههای دیگر برای درمان اعتیاد اجازه کار و فعالیت داد، هر کارتنخوابی که فوت میکند شاید اگر فرصت بیشتری به او میدادیم و با برنامههای کاهش آسیب آشنا میشد، میتوانست پدر یک فرزند، مادر یک خانواده، یا که عزیز یک خانه باشد و حق داشت که کمک دریافت کند.
اتفاقاً خیلی خانوادهها دنبال درمان مناسب هستند اما آموزشی ندیدند، ما چهزمانی و کجا به خانوادهها آموزش دادیم اگر فرزندتان درگیر اعتیاد شد چهکاری باید انجام بدهیم، ما هنوز از آموزش درباره اعتیاد و پیشگیری از آن عقب هستیم. همه این موارد که کنار یکدیگر قرار میگیرند، تبدیل بهمرگ کارتنخوابهای ته خطی میشود.»
این روانشناس در پایان با اشاره به نبود متولی مشخص برای رسیدگی به آسیب اعتیاد و توجه به افراد مبتلا به مصرف مواد مخدر بیان میکند:«بسیاری از این مشکلات از این ناشی میشود که یک سازمان متولی برای مسئله اعتیاد وجود ندارد، بلکه چندین سازمان مسئول شناخته شدهاند، در چنین شرایطی سازمانها فرصت دارند امور و نواقص و کمکاریها را بهگردن دیگری بیندازند، گاهی در یک مسئله بهزیستی شهرداری را مقصر میداند و گاهی برعکس شهرداری بهزیستی را مقصر معرفی میکند، یک سازمان میگوید که پلیس با ما همکاری نمیکند و آن یکی میگوید ستاد بودجهای پرداخت نکرده است و در نهایت میبینیم که در این میان هیچ کدام از سازمانها مسئولیت گردن نمیگیرند و حالا اینجایی هستیم که الان ایستادهایم.»
نظر شما